یادداشت خبرنگار: تلاش برای ریشه کنی ناترازی مدیریتی در لرستان به همت استاندار
تلاش برای ریشه کنی ناترازی مدیریتی در لرستان به همت استاندار

طلوع پرس در یادداشتی نوشت ؛مدتی است «ناترازی» به عنوان علت ظهور و بروز مشکلات رو به تزاید جامعه ورد زبانها شده است.
در این هیرو ویر کسی به سئوالهای مردم پاسخ نمی دهد که بانی این وضع چه بوده است.آیا ناترازی ناشی از عدم شایسته سالاری و رانت وروابط سئوال برانگیز بوده،ناترازی برخاسته ازعدم رسیدگی به عملکرد متصدیان ناکارآمد امور پس از خاتمه احراز مسئولیت است و یا ناتوانی مدیران سفارشی و تحمیلی در امر استفاده درست از امکانات،اعتبارات و نیروها و… است؟!
امر مسلم اینکه هرگاه مسئولیت به افراد واجد شرایط و کارآمد سپرده شده،ایجاد تحول با ممانعت از بروز ناترازی ها هم در منابع و هم اداره امور و پیشبرد مسئولیت های سازمانی منجر به تحولات ارزنده در حل مشکلات مردم و حسن خدمت به آنان گردیده و علت مشکلات ر ابه منابع نسبت دادن ،فرافکنی و آدرس غلط دادن است.
برای اثبات قضیه نیاز نیست شال و کلاه کرد و راه های دور ودراز در پیش گرفت. بلکه به عنوان نمونه کافی است؛ نیم نگاهی به عملکرد امروز شرکت توزیع برق لرستان در زمان مسئولیت مهندس جمشیدی افکند و با گذشته مقایسه کرد تا به رای العین این واقعیت که با تلاش های شبانه روزی مبتنی بر دانش و همکاران که بدون اغراق بسیاری مواقع حدود ۲۰ ساعت از شبانه روز را در امر پایداری شبکه اعم از قلب شهرها تا روستاهای کوهستانی دور افتاده و… گذرانده و موجب دگرگونی چشمگیر در حسن انجام ماموریت های حساس شرکت توزیع برق لرستان شده است، پی برد. ادامه دارد.
به عنوان شاهد مثال ؛جبران بسیاری از ناترازی ها اعم از مسایل بودجه و هزینه کردها ،افزایش پایداری شبکه، کاربردی نمودن ماموریت ها، خط بطلان کشیدن بر هزینه های زاید و نابرابری ها،سپردن کارها به افراد کاردان و… نمونه هایی از ضرورت تسری این نوع مسئولیت سپاری به همه حوزه های مدیریتی و اجتناب از انتصاب مدیران ناتراز و سپردن کارها به اهلش است.
مهندس شاهرخی استاندار جهادی لرستان که در میدانهای دفاع مقدس بارها و بارها معجزه آسا؛ خطرات مهلک و جراحات نفس گیر دفاع از تمامیت ارضی و استقلال کشور را تا سر حدات شهادت از سر گذرانده اند، با اینگونه اصلح گزینی ها فصلی نوین از توسعه را به روی لرستان گشوده که قطعا در تاریخ به نیکی ماندگار و درخشان خواهد بود و هیچ انسان بی غرض و مرض و با وجدانی؛ «پیه بدنامی» انکار آنها را به تن نخواهد مالید.
پایان/



